عیسی مسیح پسرخدا

رفع سوء تفاهم :

یکی از سوء تفاهمایی که برای عده زیادی پیش آمده است این است که اصطلاح پسر خدا که برای عیسای مسیح بکار می رود معنی جسمانی دارد ؛ به این معنی که خدا زن گرفته و عیسای مسیح حاصل ازدواج است؛ این عقیده خرافی را در میان بت پرستان ، در افسانه های هند و یونان باستان می توان پیدا کرد . ولی با مطالعه انجیل به آسانی می توان دریافت که چنین عقیده ای به هیچ وجه با اصول شناخت خدا در مسیحیت مطابقت نمی کند .

از کجا بدانیم که خرافات و افسانه ها ، روی کتاب مقدس تاثیر نگذاشته اند ؟

نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که اصطلاح پسر خدا بودن مسیح به هیچ وجه جنبه جسمانی و جنسی ندارد . خداوند در کلام خود در موارد مختلف از عباراتی که برای ما انسانها قابل درک هستند استفاده کرده تا حقایق عمیق آسمانی را توضیح دهد . ما هم در مکالمات روزمره ، گاهی از اصطلاحاتی برای توضیح مطالب استفاده می کنیم که صرفا برای روشن کردن مطلب و یا تاکید کردن بکار می روند. مثلا وقتی می گوییم شخصی این الوقت است منظورمان این نیست که او پسر وقت است ؛ وقتی با زنی ازدواج کرده و فرزندانی دارد که همه دروغگو هستند و این شخص پدر آنها است .

مسیح پسر اوست

به همین شکل هم در استفاده از عبارت پسر خدا منظور این نیست که خدا زن گرفته و مسیح پسر اوست؛ بدون شک تولد عیسای مسیح از عجیبیترین وقایع جهان است زیرا او بدون اینکه پدر جسمانی داشته باشد از مریم باکره متولد شد. تولد مسیح از باکره در تورات و سایر کتب انبیاء اسرائیل بطرز شگفت انگیزی صدها سال قبل از تولد پیشگویی شده است .

دلایلی برای اثبات وجود خدا :

1 دلایلی برای اساس رابطه علت و معلول در جهان آفرینش ، این مبحث بسادگی ؛ بیانگر این حقیقت است که تمام چیزهایی را که ما در آفرینش و یا در جهان هستی خارج از وجود خود دارد ، منجمله چیزهایی که خود دلیل وجود چیزهای دیگر می باشند .

ولی سبب اصلی چیست ؟ آنچه که تمام هستی برای وجود داشتن به آن وابسته هستند .

 

قبل از اینکه به بررسی این منابع بپردازیم باید یاد آور شوم که انجیل معتبرترین منبع تاریخی درباره زندگی عیسای مسیح می باشد.

کورنلیوس تاکتیوس ( تولد : 52 -54 میلادی ) :

تاکتیوس اینطور می نویسد که ؛ آرمان ( مورخ ) ، درسال 112 میلادی حاکم آسیا ، داماد جولیوس آکریکولا که حاکم بریتانیا در سالهای 80 - 84 میلادی بود ، بنا به نامه ای که در زمان فرمانروایی نرون نوشته شده بود ، به مرگ مسیح و وجود مسیحیان در روم اشاره می کند .

 

لوسیان ساموساتا :

طنز نویسی که در قرن دوم می زیسته و در نوشته های خود از مسیح و مسیحیان با تمسخر یاد می کند .

 

فلاویوس یوسفوی ( متولد 37 میلادی ) :

تاریخ نویس یهودی ، که در سن 19 سالگی فریسی ( یکی از فرقه های دین یهود ) شد ، اینطور می نویسد ؛ درهمین موقع بود که مسیح ، که مردی خردمند بود ، می زیست . اگر عادلانه باشد که او را انسان خطاب کرد ، چون کارهای او بسیار عجیب و خارق العاده بود .

( کتاب آنتیکویتیس ، فصل 18 ) .

700 سال پیش از تولد مسیح ، پیامبری بنام اشعیا اینطوری پیشگویی کرد ، بنابراین خود خداوند به شما آیتی خواهد داد : اینکه باکره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند " ( اشعیا 7: 14 ) .

عهد جدید ( انجیل مقدس ) به تحقیق پیوستن نبوت اشعیا را ثبت می کند ( لوقا 1 : 27 - 37 ) .

متولد شدن از باکره در کتاب مقدس به عنوان یک واقعه تاریخی ثبت شده است . از کسانی که این وقایع را ثبت کردند می توان به متی ( از حواریون ) که شاهد عینی زندگی مسیح و لوقا که پزشک و مورخ بود اشاره کرد . همچنین نکات بسیاری از دیدگاه مریم ، مادر عیسی مسیح به ثبت رسیده است . تولد مسیح از باکرده نه تنها یک واقعه تاریخی است ، بلکه بعنوان مهمترین واقعه تاریخی ، مهر تاییدی است بر پسر خدا بودن عیسای مسیح ، که چندین بار در عهد جدید مورد تاکید قرار گرفته است . چرا می بایست عیسای مسیح از باکره متولد می شد ؟

 

کلام خدا نشان می دهد که تولد از باکره راهی بود که خدا برای فرستادن پسر یگانه خود به جهان انتخاب کرد ( انجیل یوحنا 3: 16 ؛ رساله غلاطیان 4 : 4 ) . اگر برای لحظه ای به راههای دیگری که شاید خدا می توانست بکار ببرد بیاندیشیم ، هیچیک قادر نیستند که پاسخگوی سرعظیم شخصیت مسیح باشند. برای مثال خدا می توانست که عیسای مسیح را بصورت انسانی کامل بسازد و بدون دخالت مریم باکره او را به جهان بفرستد ؛ اما برای ما انسانها بسیار مشکل می شد که درک کنیم او واقعا مانند ما انسانها شده است و یا اینکه او همان مسیح موعود است که هزارها سال قبل از تولد او پیشگویی شده بود که می بایست از نسل داود نبی باشد .

ویا اینکه او از یک پدر و مادر انسانی متولد شده و بعد بطور معجزه  آسایی ذات الهی با ذات انسانی او می آمیخت ! ولی آیا می شد باور کرد که او خدای کامل نیز هست ، وقتی تولد او مانند هر یک از ما بود. وقتی به این روشهای ذکر شده و یا هر روش دیگری را بررسی کنیم ؛ در می یابیم که خدا چگونه درذات الهی خود این روش را برای بدنیا آمدن مسیح موعود بکاربرد . خدای کامل و انسان کامل که بوسیله روح پاک خدا از مریم باکره جسم گرفت .

تولد مسیح ازیک باکره و با دخالت روح خدا باعث شد که بتواند مانند ما انسانها ولیکن بدون گناه باشد. چون کلام خدا می فرماید که پس از سقوط آدم وحوا ، گناه بصورت ارثی از پدر و مادر به نسل ایشان منتقل میشود و همه ما انسانها با این گناه متولد می شویم . ولی در مورد عیسای مسیح تولد او از روح خدا مانع از انتقال این گناه موروثی به او شد . در انجیل لوقا فصل اول ، آیه 35 اینطور می خوانیم . فرشته به مریم پاسخ داد: روح القدس برتو نازل خواهد شد و قدرت خدا برتو سایه خواهد افکند . از این رو آن نوزاد مقدس بوده ، پسر خدا خوانده خواهد شد .

تولد مسیح از باکره همچنین به ما یاد آور می شود که نجات از گناه و اسارت شیطان بوسیله اعمال انسانی ما انسانهای گناهکار ممکن نمی گردد بلکه مستلزم عملکرد مستقیم خدا است .

 

 

پیشگویی هایی که در مورد مسیح به تحقیق پیوسته است :

موثقترین پیشوانه ادعاهای عیسای مسیح نبوتها و پیشگوییهای بودند که با تولد و زندگی اویکی پس از دیگری به تحقیق می پیوستند. خدا برای مشخص کردن پسر یگانه خود عیسی مسیح ، نجات دهنده بشر، جزئیات دقیقی را در اختیار بشرگذارده است .

نمونه ای از این جزئیات را در عهد جدید می توان یافت . مدارکی که در طی 1000 سال نوشته شده است . که شامل بیش از 360 پیشگویی در مورد تولد ، زندگی ، مرگ و قیام او از مرگ می باشند . با استفاده از علم احتمالات ، اگر فقط 48 عدد از این پیشگوییها در یک نفر به تحقیق پیوسته باشد احتمال آن برابر با عدد 1 می باشد که 157 صفر داشته باشد . یعنی از هر قرعه در میان تعداد فوق فقط یک نفر آن شخصی است که بتوان او را با آدرسهایی که خدا در رابطه با عیسای مسیح داده است ( از طریق پیشگوییهایی که سالها قبل از تولد او شده ) مطابقت داد ، که این کاری غیر ممکن می باشد .

یکی از سوء تفاهمایی که برای عده زیادی پیش آمده است این است که اصطلاح " پسرخدا " که برای عیسای مسیح بکار می رود معنی جسمانی دارد ؛ به این معنی که خدا زن گرفته و عیسای مسیح حاصل این ازدواج است ! این عقیده خرافی را در میان بت پرستان ، در افسانه های هند و یونان باستان می توان پیدا کرد . ولی با مطالعه انجیل به آسانی می توان دریافت که چنین عقیده ای به هیچ وجه با اصول شناخت خدات در مسیحیت مطابقت نمی کند .

 

ازکجا بدانیم که خرافات و افسانه ها ، روی کتاب مقدس تاثیر نگذاشته اند !

نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که اصطلاح " پسرخدا " بودن مسیح به هیچ وجه جنبه جسمانی و جنسی ندارد . خداوند در کلام خود در موارد مختلف از عباراتی که برای ما انسانها قابل درک هستند استفاده کرده تا حقایق عمیق آسمانی را توضیح دهد . ما هم در مکالمات روزمره ، گاهی از اصطلاحاتی برای توضیح مطالب استفاده می کنیم که صرفا برای روشن کردن مطلب و یا تاکید کردن بکار می روند . مثلا وقتی می گوییم شخصی " ابن الوقت " است منظورمان این نیست که او پسروقت است ؛ وقتی با زنی ازدواج کرده و صاحب پسری شده . یا وقتی می گوییم این شخص پدردروغگوها است ، مقصود این نیست که او با زنی ازدواج کرده و فرزندانی دارد که همه دروغگوهستند و این شخص پدر آنها است .

به همین شکل هم در استفاده از عبارت "پسرخدا"  منظور این نیست که خدا زن گرفته و مسیح پسر اوست ؛ بدون شک تولد عیسای مسیح از عجیبترین وقایع جهان است زیرا او بدون اینکه پدر جسمانی داشته باشد از مریم باکره متولد شد . تولد مسیح از باکره در تورات و سایر کتب انبیاء اسرائیل بطرز شگفت انگیزی صدها سال قبل از تولد او پیشگویی شده است .

 

در کتاب اعمال رسولان ، فصل نهم داستان تعقیر زندگی شخصی بنام شائول را می خوانیم ( بعد ازایمان آوردن به مسیح نا او به پولس تغییر کرد ) . او یکی از مذهبی ترین افراد زمان خود و از سر سختترین دشمنان کلیسا بود . شائول در راه دمشق با عیسای مسیح که از قبر خود قیام کرده بود ، ملاقات می کند . پس از این ملاقات او دگرگون شده و به یکی از بزرگترین رسولان مسیح تبدیل شده و در نهایت جان خود را در راه پیشبرد کار کلیسای مسیح ، فدا می کند .

قصد در اینجا بررسی زندگی پولس رسول نیست . بلکه اشاره به نکته ای حساس در داستان زندگی او . در فصل نهم کتاب اعمال رسولان در آیه 5 می خوانیم که آخرین کلماتی که از دهان پولس رسول پس از ظاهر شدن مسیح زنده بر او بیرون آمد . این بود که : " خداوند ، تو کیستی ؟" و اولین کلماتی که از دهان او بیرون آمد ، پس از ایمان آوردن به عیسای مسیح ، این بود : " عیسای مسیح پسر خداست ! " چرا ؟

مفهوم این عبارت : عیسای مسیح پسر خداست ، چیست ؟

 به آیات زیر از کتاب مقدس دقت بفرمایید :

( کولسیان 2 :9 )

" در مسیح طبیعت و ذات الهی ، بطور کامل ، در یک بدن انسانی ظاهر شده است ."

 

( فلیپیان 2 : 6 -7 )

" او با اینکه ماهیت خدای داشت ، اما نخواست از اختیار و حق خدایی خود استفاده کند ؛ بلکه جلال و قدرت خود را کنار گذاشت، و به شکل یک غلام در آمد ، و شبیه انسانها شد ."

 

( عبرانیان 1 : 2-3 )

" اما در این ایام آخر، خدا توسط پسرش با ما سخن گفت . خدا در واقع اختیار همه چیز را به پسر خود سپرده و جهان و موجودات را به واسطه او آفریده است . پسر خدا ، منعکس کننده جلال خدا و مظهر وجود اوست ."

 

( یوحنا 1 : 1 و 14 )

" در ازل ، کلمه بود ( کلمه خدا ، لقب عیسای مسیح ) و کلمه نزد خدا بود ، و کلمه خود خدا بود .کلمه خدا انسان شد و بر روی زمین آمد و در میان ما زندگی کرد . او لبریز از محبت و بخشش و راستی بود. ما بزرگی و شکوه او را به چشم خود دیدیم ، بزرگی و شکوه پسر یگانه پدر آسمانی ما ، خدا. "

 

با توجه به این آیات در می یاییم که :

منظور پولس و سایر رسولان از بکار بردن این عبارت این بوده که عیسای مسیح ، خدا بود که در جسم انسانی به میان ما انسانها آمد .

عیسای مسیح پسرخداست ، یعنی : ذات او از همان ذات مبارک خدا است . این حتی در مورد پدران زمینی هم صدق می کند ، وقتی ما چیزی خلق می کنیم یا می سازیم ، آن چیز شبیه و از جنس ما نیست، ولی وقتی چیزی از ما بدنیا می آید ، درذات و جوهر با ما شراکت دارد. ....... فیلسوف مسیحی اینطور می نویسد :

از انا بچه انسان بدنیا می آید . از سگ آبی ، بچه سگ آبی و ازپرنده جوجه آن پرنده ؛ اما وقتی صحبت از خلق کردن و ساختن است ، مطلب کاملا فرق می کند : انسان کامپیوتر می سازد و سگ آبی سد ، پرنده آشیانه .

صادر شدن عیسای مسیح از ذات مبارک خدا نشان دهنده این است که :

1 - خدای پدر ، خدای پسر نیست و پسرنیز ، پدر نیست .

2 - پدر و پسر یک خدا هستند و نه دو خدا ( سرتثلیث اقدس ) یک ذات و طبیعت الهی ، که از ازل بوده و از ازل فروغ جلال خدای پدر ، به نام پسر با او بوده و تا به ابد هم خواهد بود . پس وقتی می گوییم عیسای مسیح پسر خداست ، منظور این است که او خداست که در جسم انسانی به جهان آمد .

همچنین ، پسر خدا بودن عیسای مسیح ، به یک محبت بی نظیر ، محبتی ازلی و ابدی بین خدای پدر و پسر یگانه او اشاره می کند :

درکتاب کولسیان فصل اول آیه 13 ، پولس رسول می فرماید : خدا ما را از دنیای تاریک شیطان نجات داد و به ملکوت فرزند عزیزش منتقل کرد . در اینجا پولس اشاره به محبتی بی نظیر می کند که با محبت خدا نسبت به ما آدمیان متفاوت است . محبت خدا نسبت به انسانها محبتی است در عیسای مسیح ، پسریگانه او ، نسبت به فرزند خوانده ها ( ما آدمیان ) .

در طی مدتی که عیسای مسیح بر روی زمین زندگی می کرد ، دوباره ، یکبار در زمانی که تعمید آب می گرفت ، و بار دیگر وقتی شاگردان برکوهی بود ( کوه تبدیل هیات ) ، از آسمان صدایی خدای پدر به گوش رسید ، که فرمود : این است پسر حبیب من ."

پس منظور از پسر خدا بودن مسیح ، اولا ، اشاره به خداوندی او و ثانیا ، تشخیص محبت بین او و خدای پدر است . محبتی که با تمامی محبتهای دیگر متفاوت است .

 

اهمیت پسر خدا بودن عیسای مسیح :

خواهش می کنم به آیات زیر از کلام مقدس خدا ، به دقت توجه بفرمایید :

 

( اول یوحنا 5: 12 )

" خدا به ما حیات و زندگی جاوید را عطا کرده ؛ و این حیات در پسر او عیسای مسیح است . پس هر که پسر را دارد ، به این حیات نیز دسترسی دارد و هر که پسر را ندارد ؛ از این حیات بی بهره خواهد ماند."

 

( اول یوحنا 2: 3- 6 )

"کسی که به عیسای مسیح ، پسر خدا ، ایمان نداشته باشد ، امکان ندارد که بتواند خدای پدر را بشناسد . اما کسی که به پسر خدا ایمان دارد ، خدای پدر را نیز می شناسد ."

 

(غلاطیان 4 : 3-6 )

" ما انسانها پیش از آمدن عیسای مسیح ، مانند فرزندان صغیر ، بنده احکام و رسوم مذهبی بودیم ، زیرا تصور می کردیم که آنها قادر به نجات ما می باشند . اما چون روزی که خدا تعیین کرده بود فرا رسید ، او پسرش را فرستاد با بصورت یک یهودی از یک زن بدنیا بیاید ، تا بهای آزادی ما را از قید اسارت شریعت و مذهب بپردازد و ما را از فرزندان بگرداند . پس حال چون فرزندان خدا هستیم ، خدا روح پسر خود را به قلبهای ما فرستاده تا بتوانیم او را " پدر " بخوانیم ."

 

با بررسی دقیق آیات فوق وآنچه تا به اینجا گفته شد، می توان به دو جنبه در مورد اهمیت پسر خدا بودن عیسای مسیح اشاره کرد :

 

1 - عیسای مسیح مکاشفه ای از ذات مبارک خداست :

یکی از سوالهایی که همیشه ذهن انسانها را به خود مشغول داشته این است که : " خدا کیست ؟" درایمان مسیحی پاسخ به این سوال واضح و آشکار است ؛ به عیسای مسیح نگاه کنید ، او خداست در جسم انسانی. در انجیل یوحنا می خوانیم که فیلیپ ( یکی از حواریون ) از مسیح در خواست می کند که خدای پدر را به آنها ( شاگردان ) نشان بدهد . عیسای مسیح در پاسخ به او فرمود : " فیلیپ ، آیا بعد از تمان این مدتی که با شما بوده ام ، هنوز هم نمی دانی من کیستم ؟ هر که مرا می بیند ، خدای پدر را دیده است " ( انجیل یوحنا 14: 9 ) .

 

2- او تنها راه نجات است :

چون عیسای مسیح پسر خداست ( او هم خدا و هم انسان بود ) نجات انسان امکان پذیرشد .

خواهش می کنم توجه بفرمایید که ما انسانها به گناه آلوده شده ایم ؛ کلام خدا می فرمایید که ما همه گناه کرده ایم و از معیار و استاندارد خدا برای پاکی ( پاکی مطلق ) دور هستیم ( رومیان 3 : 23 ) . خدا پاک و مطلق ( قدوس ) است و نمی تواند با گناه سازش کند . قوانین الهی که همه از ذات مبارک او سرچشمه می گیرند ، نا محدودند . نتیجه ما انسانها با گناه کردن و سرپیچی از قوانین الهی ، قوانینی را شکسته ایم که نامحدوند . نتیجه: ما انسانها قادر به پرداخت جریمه این گناهان که آنها هم نامحدودند . نمی باشیم .اما چه کسی می تواند این جریمه را بپردازد ؟ یک وجود نامحدود . پس در اینجا برای پرداخت جریمه گناهان و در نتیجه نجات ما انسانها از اسارت گناه، نیاز به وجود شخصی هست که هم خدا باشد ، که قادر به پرداخت جریمه گناهان باشد و هم انسان که می بایست جریمه را بدهد . درست در اینجا ما با شخصیت بی نظیر عیسای مسیح ، پسر خدا روبرو می شویم . او بر روی صلیب بار گناهان ما را بر دوش کشید ، به جای ما جان داد و ما را از اسارت گناه و محکومیت در برابر قانون الهی ، رهانید .

 

 

نکته بسیار مهم :

در انجیل متی فصل یازدهم در آیه 27 می خوانیم : " فقط پدر آسمانی است که پسرش را می شناشد . " پس ما چگونه او را بشناسیم ؟ بعد در فصل شانزدهم در آیه 15 مسیح از حواریون می پرسد : " شما مرا که می دانید ؟ " شمعون پطرس پاسخ می دهد : " تویی مسیح پسر خدای زنده " عیسای مسیح او را پاسخ داد :  ای شمعون ، پسر یونا ، خوشا بحال تو ! زیرا این حقیقت را از انسان نیاموختی ، بلکه پدر آسمانی من این را بر تو آشکار کرده است ." 

شناخت عیسای مسیح ، پسر خدا تنها با تکیه بر دانش انسانی و احساسات بدست نمی آید ، بلکه ما انسانها به دخالت مستقیم حکمت الهی که بسیار فراتر است از عقل ما ( توجه بفرمایید که فراتر از عقل ماست و نه مخالف عقل و شعور ما ) ، نیازمندیم . این حکمت الهی بواسطه روح پاک خدا به آنانی که از صمیم قلب بدنبال خدا ، شناخت او و خشنود کردن او هستند عطا شده است .

 

آیا واقعا عیسای مسیح ادعا می کرد که خداست ؟

در انجیل مرقس باب 2 آیات 1 و 2 مسیح به آن شخص فلج فرمود : " فرزند گناهان تو بخشیده شد ." بعضی از رهبران مذهبی یهود که در آنجا حضور داشتند از سخنان عیسای مسیح به خشم آمده و گفتند : این چه حرفهایی است که این مرد می گوید ؟ او کفرمی گوید ، چه کسی غیر از خدا می تواند گناهان را ببخشد ؟ منظور مسیح کاملا واضح بود . هیچکس غیر از خدا نمی تواند گناهان را ببخشد. ولی هر کسی می توانست ادعای بخشش گناهان را بکند ! درست است ، اما توجه بفرمایید که فقط مسیح بود که با شفای آن فلج مادرزاد. نشان داد که قدرت بخشش گناهان را دارد . عیسای مسیح به طور واضح خدا بودن خود را بیان می کرد . در انجیل یوحنا فصل 8 آیه 58 زمانی که مسیح خدا بودن خود را به جماعت یهود اعلام می کرد ، فرمود : " یقین بدانید که پیش از تولد ابراهیم من بوده ام و هستم " او با این عبارت به دو جنبه او الوهیت خود اشاره می کرد.

1 ) که او از ازل بوده ( همه می دانیم که تنها خدا ازلی است ) .

2 ) و دیگر اینکه او نام خدا را برای خود استفاده  کرد.

عیسای مسیح می خواست نظر شنوندگان خود را به کتاب خروج باب 3 آیه 13 و 14 در تورات جلب کند ، جایی که موسی نام خدا را پرسید و خدا جواب داد : " هستم آنکه هستم " .

به همین علت در آیه بعدی کلام خدا می فرماید : پس آنها سنگ برداشته تا او را سنگسار کنند "

( انجیل یوحنا 8 : 59 ) . بطور کلی عیسای مسیح واژه  من هستم را بیش از 19 بار در رابطه با خود در انجیل یوحنا بکار برده است .

 

قیام عیسی مسیح از مردگان :

در این جهان مدرن که انسان در جاده تاریک زندگی ، مایوسانه قدم بر می دارد ، مژده قیام مسیح از مردگان نور امیدی است که روشنی بخش جانهای ما می باشد .

مسیحیان قرن اول میلادی قیام عیسای مسیح از مردگان را هم دلیلی برحقانیت گفته های او دانستند و هم نشانه ای از قیام ما انسانها از مردگان و وجود حیات ابدی . اگر عیسی مسیح واقعا از مردگان برخاست؛ پس ادعاهای او تماما درست بوده و امید ما به ابدیت ، قطعی است ؛ ولی اگر عیسی مسیح از مردگان برنخاست ایمان ما بیهوده است و ادعاهای او نیز واهی بوده اند . اما قیام او از مردگان یک واقعه ثبت شده تاریخی است .

وب سایت های دیگر

کلیسا تی وی

www.kelisatv.com

Monday 07:00 AM

Details →

بهشت

www.behesht.com

کلیسای خانگی

Details →

مسیح یا مذهب

catholic church
چرا مسیح برای مذهب خطرناک بود ؟

ما ایمان داریم که خدا انسان را از نظر روحانی بصورت خود آفرید ولی او در گناه سقوط کرد . گناه آدم به نسل او منتقل شد و انسانها در نتیجه گناهکار و محتاج به تولد تازه از روح خدا هستند . این نجات و تولد تازه تنها از طریق قربانی مسیح بر روی صلیب امکان پذیر می باشد .

ادامه مطلب →

ministry sermon
آیا مذاهب از یک چیز سخن میگویند ؟

کتاب مقدس ما در پی بردن به حقیقت وجود خدا ، شناخت ذات مبارک او و درک کارهای عجیبش راهنمایی می کند . کلام خدا بوضوح نشان می دهد که خدا در طبیعت و در وجدان ما خود را بر ما آشکار کرده و همچنین حقیقت دیگری که فقط در کتاب مقدس می توان یافت در رابطه با بالاترین مکاشفه خدا از خود ، در عیسای مسیح می باشد .

ادامه مطلب →

bulletin programs
از کجا بدانیم ایمان ما درست است ؟

عیسی مسیح بعنوان پسر خدا آمد تا خدا را بر ما آشکار کند . خدا همچنین خود را در کلام وجود خدا از نظر کتاب مقدس یک امر بدیهی است . شاید به این دلیل که وجود خدا در اطراف ما آنقدر واضح و مشهود می باشد که هیچکدام از نویسندگان کتاب مقدس چه در تورات و چه در انجیل و رسالات حتی اشاره ای به دلایلی برای اثبات وجود خدا نکرده اند .

ادامه مطلب →