آفرینش و تکامل

در ابتدا، خدا آسمانها و زمین‌ را آفرید.

هدف ما

هدف ما از نوشتن این مقالات بررسی تحقیقت علمی ای است که بدون تعصب به این مقوله نگاه کرده اند و نه نگرشی یکسویه که گاها در دنیای امروز در کلاسهای دبیرستان و روی صندلی های دانشگاه با آن روبه رو می شویم که به پشتوانه ی مادی گرایی و با تعصبی خاص تلاش می کند که خدا را از صحنه خارج کند. علمی که به داستان آفرینش اجازه نمی دهد تا سخن بگوید، علمی نیست که با نگرشی بدون تعصب به زمینه های مختلف نگاه میکند. زیرا که گاها سوال می شود که آیا دنیایی علم و ایمان با هم در جدال و جنگ هستند؟ البته شایسته است که بپرسیم کدام نگرش علمی با کدام باور و ایمان؟

در ابتدا خدمت شما عزیزان یاد آور می شویم که یکی از ارکان دفاعیات مسیحی، دفاع از حقانیت کتاب مقدس و ما مسیحیان روی حقانیت کتاب مقدس تاکید بسیار زیادی داریم زیرا که وقتی کتابی ادعا می کند که کلام خدا هست و کتابی آسمانی است باید بتوان حقانیت اش را اثبات کرد . ما نمی توانیم به کتابی برگردیم و از کتابی برای باورها و ایمانمان دلیل بیاوریم که از نظر تاریخی اشتباهات زیادی درآن به چشم می خورد و از نظر علمی کاملا با علم در مغایرت هست و یا از افسانه های تخیلی و اقوام بت پرست و یا اقوامی که هیچ ارتباطی با خدا نداشتند استفاده میکند! و یا کتابی که باستان شناسی و تحقیقات امروز با اصولی که در آن کتاب بر آن تاکید شده منافات دارد. بنابراین حقانیت کتاب مقدس از اهمیت بسزایی برخوردار است. در راستای دفاع از حقانیت وراستی کتاب مقدس به داستان آفرینش نیز اشاره می کنیم. زیرا که چند دهه ای بیش نیست که علم به ترتیب رویدادهایی که منجر به پیدایش آسمانها و آفرینش زمین؛ و جدول زمانی پیدایش گیاهان و جانداران دسترسی پیدا کرده است که موسی 1400 سال قبل از میلاد مسیح در ارتباط با این رویدادها همانطور که علم امروز به آن اشاره می کند، سخن گفته است، که خود دلیل بسیار محکم دیگری برای اثبات حقانیت کتاب مقدس است.

آفرینش و تکامل

در این نوشتار تحت عنوان آفرینش و تکامل نگاهی خواهیم داشت به الگویی که کتاب مقدس در ارتباط با آفرینش آسمانها و زمین، و آفرینش جانداران وگیاهان به ما می دهد.همچنین نگاهی خواهیم داشت به علومی که در این رابطه صحبت می کنند، ازجمله علم زیست شناسی و بررسی دی. آن. آ. در سطح ملکولی، یافته های فسیل شناسی ، فضا شناسی ، و علم احتمالات و تا آنجا که دانش نویسندگان این مقالات اجازه بدهد تحقیقاتی را که در این زمینه انجام شده، خدمتتان عرضه می دهیم و از شما عزیزانی که در این زمینه تخصص دارید و یا اگردر زمینه ی تخصصی خودتان تحقیقاتی داشتید، بوسیله ی ایمیل و یا تلفن با پیشنهادات و اعتقادات سازنده تان ما را یاری کنید.

آیا ازعلم سخن می گوییم

آیا ازعلمی سخن می گوییم که با تعصب به قضیه نگاه می کند و علمی که می گوید خدا نیست و پشتوانه ی خود را مادی گرایی انتخاب کرده و فقط ازپشت این لنز به دنیا نگاه کند، یا علمی که بدون تعصب اجازه می دهد که همه بتوانند سخنان شان را بگویند و همه ی تئوری ها را زیر سوال برده و بازنگری می کند. در این سری مقالات از دیدگاه علمی و همچنین ایمان مسیحی نگرش، مدل و الگویی را که کتاب مقدس در مورد آفرینش زمین داده است را به طور اجمالی خدمتتان عرضه می کنیم. و همچنین به تفسیر کتاب مقدس خواهیم پرداخت و با برسی متونی که موسی 1400 سال قبل از میلاد مسیح قلم زده، تلاش خواهیم کرد که ببینیم مخاطبین اولیه موسی چه می شنیدند و در واقع ایشان از چه زاویه ای با مخاطبین خود سخن می گفتند.

کتاب پیدایش 1: 1- 31

در ابتدا، خدا آسمانها و زمین‌ را آفرید. 2 وزمین‌ تهی‌ و بایر بود و تاریكی‌ بر روی‌ لجه‌ و روح‌ خدا سطح‌ آبها را فرو گرفت‌ . 3 و خدا گفت‌: <روشنایی‌ بشود.> و روشنایی‌ شد. 4 و خدا روشنایی‌ را دید كه‌ نیكوست‌ و خدا روشنایی‌ را از تاریكی‌ جدا ساخت. 5 و خدا روشنایی‌ را روز نامید و تاریكی‌ را شب‌ نامید. و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ اول‌. 6 وخدا گفت‌: "فلكی‌ باشد در میان‌ آبها و آبها را از آبها جدا كند." 7 و خدا فلك‌ را بساخت‌ و آبهای‌ زیر فلك‌ را از آبهای‌ بالای‌ فلك‌ جدا كرد و چنین‌ شد. 8 و خدا فلك‌ را آسمان‌ نامید و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ دوم‌. 9 و خدا گفت‌: " آبهای‌ زیر آسمان‌ در یكجا جمع‌ شود و خشكی‌ ظاهر گردد" و چنین‌ شد.10 و خدا خشكی‌ را زمین‌ نامید و اجتماع‌ آبها را دریا نامید. و خدا دید كه‌ نیكوست‌. 11 و خدا گفت‌: "زمین‌ نباتات‌ برویاند، علفی‌ كه‌ تخم‌ بیاورد و درخت‌ میوه‌ای‌ كه‌ موافق‌ جنس‌ خود میوه‌ آورد كه‌ تخمش‌ در آن‌ باشد، بر روی‌ زمین‌" و چنین‌ شد.12 و زمین‌ نباتات‌ را رویانید، علفی‌ كه‌ موافق‌ جنس‌ خود تخم‌ آورد و درخت‌ میوه‌داری‌ كه‌ تخمش‌ در آن‌، موافق‌ جنس‌ خود باشد و خدا دید كه‌ نیكوست. 13 و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ سوم‌. 14 و خدا گفت‌: "نیرها در فلك‌ آسمان‌ باشند تا روز را از شب‌ جدا كنند و برای‌ آیات‌ و زمانها و روزها و سالها باشند. 15 و نیرها در فلك‌ آسمان‌ باشند تا بر زمین‌ روشنایی‌ دهند." و چنین‌ شد. 16 و خدا دو نیر بزرگ‌ ساخت‌، نیر اعظم‌ را برای‌ سلطنت‌ روز و نیر اصغر را برای‌ سلطنت‌ شب‌، و ستارگان‌ را. 17 و خدا آنها را در فلك‌ آسمان‌ گذاشت‌ تا بر زمین‌ روشنایی‌ دهند،18 و تا سلطنت‌ نمایند بر روز و بر شب‌، و روشنایی‌ را از تاریكی‌ جدا كنند. و خدا دید كه‌ نیكوست‌. 19 و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ چهارم‌ . 20 و خدا گفت‌: "آبها به‌ انبوه‌ جانوران‌ پر شود و پرندگان‌ بالای‌ زمین‌ بر روی‌ فلك‌ آسمان‌ پرواز كنند." 21 پس‌ خدا نهنگان‌ بزرگ‌ آفرید و همۀ جانداران‌ خزنده‌ را، كه‌ آبها از آنها موافق‌ اجناس‌ آنها پر شد، و همۀ پرندگان‌ بالدار را به‌ اجناس‌ آنها. و خدا دید كه‌ نیكوست‌.22 و خدا آنها را بركت‌ داده‌، گفت‌: "بارور و كثیر شوید و آبهای‌ دریا را پر سازید، و پرندگان‌ در زمین‌ كثیر بشوند." 23 و شام‌ بود و صبح‌ بود، روزی‌ پنجم‌. 24 و خدا گفت‌: "زمین‌، جانوران‌ را موافق‌ اجناس‌ آنها بیرون‌ آورد، بهایم‌ و حشرات‌ و حیوانات‌ زمین‌ به‌ اجناس‌ آنها." و چنین‌ شد. 25 پس خدا حیوانات‌ زمین‌ را به‌ اجناس‌ آنها بساخت‌ و بهایم‌ را به‌ اجناس‌ آنها و همۀ حشرات‌ زمین‌ را به‌ اجناس‌ آنها. و خدا دید كه‌ نیكوست‌. 26 پس خدا گفت‌: "آدم‌ را بصورت‌ ما و موافق‌ شبیه‌ ما بسازیم‌ تا بر ماهیان‌ دریا و پرندگان‌ آسمان‌ و بهایم‌ و بر تمامی‌ زمین‌ و همۀ حشراتی‌ كه‌ بر زمین‌ می‌خزند، حكومت‌ نماید." 27 پس‌ خدا آدم‌ را بصورت‌ خود آفرید. او را بصورت‌ خدا آفرید. ایشان‌ را نر و ماده‌ آفرید. 28 و خدا ایشان‌ را بركت‌ داد و خدا بدیشان‌ گفت‌: "بارور و كثیر شوید و زمین‌ را پر سازید و در آن‌ تسلط‌ نمایید، و بر ماهیان‌ دریا و پرندگان‌ آسمان‌ و همۀ حیواناتی‌ كه‌ بر زمین‌ می‌خزند، حكومت‌ كنید." 29 و خدا گفت‌: "همانا همۀ علف‌های‌ تخم‌داری‌ كه‌ بر روی‌ تمام‌ زمین‌ است‌ و همۀ درختهایی‌ كه‌ در آنها میوۀ درخت‌ تخم‌دار است‌، به‌ شما دادم‌ تا برای‌ شما خوراك‌ باشد. 30 و به همۀ حیوانـات‌ زمیـن‌ و به‌ همۀ پرندگان‌ آسمان‌ و به‌ همۀ حشرات‌ زمین‌ كه‌ در آنهـا حیـات‌ است‌، هر علف‌ سبز را برای‌ خوراك‌ دادم‌." و چنیـن‌ شـد. 31 و خدا هر چه‌ ساختـه‌ بـود، دیـد و همانـا بسیار نیكـو بود. و شام‌ بـود و صبح‌ بـود، روز ششـم‌.

شانس و تصادف

همانطور که مشاهده می فرمایید در میان این آیات هیچ اثری از شانس، تصادف و یکسری روند های نابینا و بی تفاوت وجود ندارد و دخالت مستقیم خدا و دست خالق ؛ خالقی هوشمند، این آفرینش را به این زیبایی شکل داده است. این مدل و الگویی است که کتاب مقدس در مورد آن صحبت می کند . اما در قرن هجدهم چارلز داروین تئوری تکامل را ارائه داد. خواهش میکنم در همین ابتدا دقت بفرمائید که داروین تنها یک تئوری را ارائه داد. این تئوری قرار بود که بازنگری شود و در ارتباط با آن سفری آغاز شود و این تئوری بیانگریک حقیقت علمی نبود. اما امروزه وقتی که ما به دوره دبیرستان وارد می شویم و یا برروی صندلی های دانشگاه می نشینیم، اساتید و معلمینی که مباحثی از زیست که شناسی که به نظریه تکامل اختصاص داده شده است را آموزش می دهند، به گونه ای سخن می رانند که گویی از یک حقیقت علمی اثبات شده صحبت می کنند. تکامل و یا فرگشت تئوری ای است که باید در ارتباط با آن جستجو کرد و هنوزنیازمند کاوش و بازنگری است. اگر شما عزیزان حوصله کنید و به ما اجازه دهید نظریات و تحقیقات خودمان را تا آنجایی که دانشمان اجازه دهد خدمتتان عرضه خواهیم کرد و همانطور که عرض کردم مایلیم نظرایات و پیشنهادات شما را در این راستا بشنویم و با هم بحث و سفری راآغاز می کنیم . داروین در قرن هجدهم تئوری تکامل را ارائه داد و بنابراین تئوری : انواع جانداران به مرور زمان توسط انتخاب طبیعی باقی مانده و تولید مثل کرده اند، از اجداد مشترکی منشاء گرفته اند. همه ی جانداران و همه ما اجداد مشترکی داریم . وآنچه که این اجداد مشترک را به ما انسانها تبدیل کرده است روندی نابینا و بی تفاوت است، به اسم گزینش طبیعی. در واقع نظریه ی تکامل داروین با آمیختن شانس و یکسری تغییرات بی هدف، با روندی نابینا و بی تفاوت بنام گزینش طبیعی، تلاش کرد تا دست خالق را حذف کند. وجود خالقی هوشمند و وجود خدایی که در ابتدا آسمانها و زمین را آفرید با آمیختن شانس و یک روند نابینا در نظر ایشان به خرافات تبدیل شد. در واقع نیازی به دلیل ماورا طبیعی نبود. در دوران ابتدایی داستانی بازگو شد که شما عزیزان هم حتما با آن آشنا هستید. داستان قورباغه ای با یک بوسه به شاهزاده ای تبدیل شد. این داستان تنها یک افسانه بود. افسانه ای بسیار زیبا. آما وقتی روی صندلی دانشگاه نشستیم گویا این افسانه به یک حقیقت علمی مستدل تبدیل شد و در دنیای علم قورباغه ای به شاهزاده تبدیل شد. سالها پیش در فیلم) Connect) با هنر نمایی جودی فاستر در یک پایگاه تحقیقاتی از طریق یک سری ماهواره و کامپیوتر همه ی محققین در انتظار دریافت پیامی از فضا نشستند. و بالاخره روزی پیامی دریافت می شود . این پیام شامل یک سری عدد بود و چون این اعداد به ترتیبی قرار گرفته بودند و بصورت تصادفی پشت هم قرار نگرفته بودند، برای آنها در واقع نشان دهنده ی این واقعیت بودند که موجود هوشمندی این پیام را فرستاده است. دنیای روزنامه ها ، تلویزیون و خبرنگاران بهیجان امدند، زیرا که ما یک خط اطلاعات 1 ، 2 ، 3 ،5 ، 7 و 11 را از فضا دریافت کرده ایم . این فیلم بر اساس رومانی نوشته ی آقای کارل ساگان ساخته شد و در واقع خیلی از تحقیقات و هزینه های چند میلیون دلاری که صرف شد به خاطر حرفهای ایشان و در راستای تحقیقات ایشان می چرخید، بر این اساس که ما می توانیم پیامی را از فضای ناشناخته و از موجودات هوشمندی که وجود دارند و در سطح بالاتری از هوش و استعداد هستد، دریافت بکنیم . 1 ، 2 ، 3 ،5 ، 7 و 11 می تواند نشان دهنده این باشد که موجودی باشعور از آن سوی کهکشانها با ما صحبت می کند . ولی این حقیقت که در دی. ان. آ. ی سلول ما که آقای ساگان به آن بارها اشاره میکند و اطلاعاتی که دراین زنجیره هست که می تواند بیش از ده هزار دایرة المعارف را در بر بگیرد، احتیاجی به یک خالق هوشمند و وجودی با شعور ندارد و می تواند بر اثرشانس به وجود بیاید! اما 1 ، 2 ، 3 ،5 ، 7 و 11 نیازمند موجودی است هوشمند و حتما به دلیلی هوشمند نیاز دارد. در واقع خود ساگان نوشت که مغز هزار و هشتصد گرمی ما گنجایش بیش از 20 میلیون کتاب را دارد. کارل ساگان گفت: اطلاعاتی که در مغز ما جا می شود، بیشتر از 20 میلیون کتاب را دربر می گیرد. این اطلاعاتی که از آن صحبت می کنیم از یک خط اطلاعات 1، 2 ، 3 ، 5 ؛ 7 ؛ 11 خیلی بیشتر است و اگر یک خط اطلاعات احتیاج به یک موجود با شعور دارد که این اطلاعات را مکالمه بکند، در رابطه با مغز انسان چه می توانیم بگویم؟ مغزانسان با تمام پیچیدگی اش نتوانسته چیزی را شبیه خود و حتی نزدیک به خود اختراع کند بطوریکه بتواند این حجم اطلاعات را در خود جای بدهد و سپس مکالمه کند. ما انسانها حتی چیزی شبیه به این ارگان ارا نتوانسته ایم اختراع کنیم که البته خیلی ها امیدوارهستند که در آینده اختراع کنیم!

سلول پایه از کجا آمده است ؟

ما امروز با اطمینان می توانیم بگویم که یک سلول پایه می تواند به مغز تبدیل می شودو تمامی ان اطلاعات در دی. ان. آ. ی آن گذاشته شده . بنابراین چیزی بدور از واقعیت نیست و تنها به زمانی بسیار طولانی نیازمند است. اما، این سلول پایه از کجا آمده است ؟ آیا دنیای تکامل هیچ پاسخی برای اینکه این اولین سلول از کجا آمده دارد ؟ اینکه مواد شمیایی اولیه چطور به این سلول تبدیل شدند و اینکه این اطلاعات چطور با این دقت و پیچیدگی در کنارهم قرار گرفتند ؟ در قسمت دوم این نوشتار به بررسی این نکته می پردازیم که چرا گزینش طبیعی نمی تواند دلیل خوبی برای پیدایی گونه ها عرضه کند.